۲۰ اصطلاح پرکاربرد در زبان انگلیسی که باید بدانید

۲۰ اصطلاح پرکاربرد در زبان انگلیسی که باید بدانید

مقدمه

یادگیری زبان انگلیسی یکی از مهارت‌های کلیدی در دنیای امروز است. از محیط‌های آکادمیک گرفته تا محیط‌های کاری بین‌المللی، داشتن مهارت در این زبان مزایای بی‌شماری دارد. یکی از مهم‌ترین بخش‌های یادگیری زبان انگلیسی، آشنایی با اصطلاحات پرکاربرد است. اصطلاحات (Idioms) مجموعه‌ای از عبارت‌های خاص در یک زبان هستند که معنای آن‌ها اغلب با ترجمه تحت‌اللفظی متفاوت است. یادگیری این اصطلاحات باعث می‌شود که مکالمات شما طبیعی‌تر و روان‌تر به نظر برسد و شما را به سطحی نزدیک‌تر به زبان‌آموزان بومی برساند.

در این مقاله، ۲۰ اصطلاح رایج و پرکاربرد در زبان انگلیسی را معرفی خواهیم کرد که دانستن آن‌ها برای هر زبان‌آموزی ضروری است. همچنین، هر اصطلاح را با توضیح معنی، کاربرد آن در زندگی روزمره و مثال‌هایی کاربردی همراه کرده‌ایم تا یادگیری آن‌ها برای شما ساده‌تر شود.

۲۰ اصطلاح پرکاربرد در زبان انگلیسی

 
  1. Break the ice – شکستن یخ (شروع مکالمه در شرایط رسمی یا سخت)
    کاربرد: در جلسات کاری، مهمانی‌ها یا موقعیت‌هایی که افراد همدیگر را نمی‌شناسند.
    مثال: He told a joke to break the ice at the meeting.
    ترجمه: او یک لطیفه گفت تا یخ جلسه را بشکند.

  2. Piece of cake – کاری که خیلی آسان است
    کاربرد: زمانی که می‌خواهید نشان دهید انجام یک کار بسیار راحت بوده است.
    مثال: The test was a piece of cake!
    ترجمه: آزمون خیلی آسان بود!

  3. Hit the books – مطالعه جدی کردن
    کاربرد: هنگام آماده شدن برای امتحانات یا مطالعه عمیق یک موضوع.
    مثال: I have an exam tomorrow, so I need to hit the books tonight.
    ترجمه: فردا امتحان دارم، پس امشب باید حسابی درس بخوانم.

  4. Spill the beans – لو دادن راز
    کاربرد: وقتی کسی به‌طور ناخواسته یا عمدی یک راز را فاش می‌کند.
    مثال: She spilled the beans about the surprise party.
    ترجمه: او مهمانی سورپرایز را لو داد.

  5. Let the cat out of the bag – فاش کردن یک راز به‌طور تصادفی
    کاربرد: در موقعیت‌هایی که کسی به اشتباه رازی را آشکار می‌کند.
    مثال: He let the cat out of the bag about our trip.
    ترجمه: او به اشتباه سفر ما را لو داد.

  6. Under the weather – احساس ناخوشی داشتن
    کاربرد: برای توصیف حس بیماری یا ضعف جسمی.
    مثال: I’m feeling under the weather today, so I’ll stay home.
    ترجمه: امروز احساس خوبی ندارم، پس در خانه می‌مانم.

  7. Burn the midnight oil – تا دیروقت کار کردن یا درس خواندن
    کاربرد: وقتی فردی تا دیر وقت برای انجام کاری سخت تلاش می‌کند.
    مثال: She burned the midnight oil to finish her project.
    ترجمه: او تا دیروقت بیدار ماند تا پروژه‌اش را تمام کند.

  8. Hit the sack – خوابیدن
    کاربرد: در مواقعی که فرد احساس خستگی می‌کند و نیاز به خواب دارد.
    مثال: I’m so tired. I need to hit the sack now.
    ترجمه: خیلی خسته‌ام، باید بخوابم.

  9. Bite the bullet – انجام دادن کاری سخت یا ناخوشایند
    کاربرد: زمانی که فرد باید یک موقعیت دشوار را بپذیرد و با آن روبرو شود.
    مثال: You’ll just have to bite the bullet and admit you were wrong.
    ترجمه: فقط باید خودت را جمع‌وجور کنی و قبول کنی که اشتباه کردی.

  10. Cost an arm and a leg – بسیار گران بودن
    کاربرد: برای توصیف هزینه‌های بالای یک کالا یا خدمات.
    مثال: That designer bag cost an arm and a leg!
    ترجمه: آن کیف برند خیلی گران بود!

  11. Pull someone’s leg – شوخی کردن با کسی
    کاربرد: در موقعیت‌هایی که فردی به شوخی چیزی را می‌گوید.
    مثال: Are you pulling my leg, or is this really happening?
    ترجمه: داری سر به سرم می‌گذاری یا این واقعاً اتفاق افتاده است؟

  12. Hit the nail on the head – دقیقاً درست گفتن
    کاربرد: وقتی کسی نظر یا توضیحی را به درستی بیان می‌کند.
    مثال: You hit the nail on the head with that explanation.
    ترجمه: توضیح تو دقیقاً درست بود.

  13. Keep an eye on – مراقب چیزی بودن
    کاربرد: در مواقعی که نیاز به مراقبت یا توجه به چیزی است.
    مثال: Can you keep an eye on my bag while I grab a coffee?
    ترجمه: می‌توانی مراقب کیفم باشی تا من یک قهوه بگیرم؟

  14. Throw in the towel – تسلیم شدن
    کاربرد: زمانی که فردی از ادامه یک کار منصرف می‌شود.
    مثال: After months of struggle, he finally threw in the towel.
    ترجمه: بعد از ماه‌ها تلاش، او بالاخره تسلیم شد.

  15. A blessing in disguise – اتفاقی که در ابتدا بد به نظر می‌رسد ولی در نهایت خوب است
    کاربرد: برای توصیف شرایطی که در ابتدا ناخوشایند است اما نتیجه مثبتی دارد.
    مثال: Losing that job was a blessing in disguise—it led me to a better opportunity.
    ترجمه: از دست دادن آن شغل در ابتدا بد به نظر می‌رسید اما در نهایت باعث شد یک فرصت بهتر پیدا کنم.

  16. Jump on the bandwagon – پیروی از مد یا روند محبوب
    کاربرد: زمانی که فردی به دلیل محبوبیت یک موضوع به آن ملحق می‌شود.
    مثال: Everyone is jumping on the bandwagon and buying electric cars.
    ترجمه: همه دارند به مد خرید ماشین‌های برقی می‌پیوندند.

  17. Break a leg – موفق باشی
    کاربرد: برای آرزوی موفقیت به کسی در موقعیت‌های مختلف.
    مثال: Break a leg on your presentation today!
    ترجمه: موفق باشی در ارائه‌ات امروز!

  18. Hit the road – راهی شدن یا حرکت کردن
    کاربرد: زمانی که قصد دارید جایی را ترک کنید یا شروع به حرکت کنید.
    مثال: It’s time to hit the road; we don’t want to be late.
    ترجمه: وقتشه که راهی شویم؛ نمی‌خواهیم دیر برسیم.

  19. On cloud nine – بسیار خوشحال و سرحال بودن
    کاربرد: زمانی که فرد خیلی خوشحال است.
    مثال: She was on cloud nine after hearing the good news.
    ترجمه: او بعد از شنیدن خبر خوب بسیار خوشحال بود.

  20. Under one’s belt – تجربه کردن چیزی
    کاربرد: زمانی که فرد چیزی را تجربه کرده یا به دست آورده است.
    مثال: After finishing the project, he had another success under his belt.
    ترجمه: بعد از اتمام پروژه، او یک موفقیت دیگر در کارنامه‌اش داشت 

 

 

اهمیت یادگیری اصطلاحات در زبان انگلیسی

استفاده از اصطلاحات رایج در زبان انگلیسی مزایای متعددی دارد:

  1. ایجاد ارتباط طبیعی‌تر: به کار بردن اصطلاحات باعث می‌شود مکالمات شما طبیعی‌تر و شبیه به مکالمات افراد بومی باشد.
  2. افزایش درک شنیداری: بسیاری از فیلم‌ها، سریال‌ها و مکالمات روزمره انگلیسی‌زبانان شامل اصطلاحات است. دانستن آن‌ها درک شما را افزایش می‌دهد.

  3. موفقیت در آزمون‌های زبان: در آزمون‌هایی مانند IELTS و TOEFL، دانش شما درباره اصطلاحات می‌تواند نمره بهتری در بخش‌های شنیداری و گفتاری برایتان به ارمغان بیاورد.

چگونه اصطلاحات را به بهترین روش یاد بگیریم؟

۱. تمرین با جملات روزمره

سعی کنید اصطلاحات جدید را در جملات و مکالمات روزمره خود به کار ببرید. برای مثال، اگر با دوستتان درباره امتحان صحبت می‌کنید، از اصطلاح “piece of cake” استفاده کنید.

۲. استفاده از اپلیکیشن‌های آموزشی

برای تسلط بر اصطلاحات انگلیسی، می‌توانید از اپلیکیشن‌های هوشمند یادگیری زبان استفاده کنید. ما یک اپلیکیشن اختصاصی طراحی کرده‌ایم که به کمک هوش مصنوعی و تکنیک‌های خاص، به شما کمک می‌کند اصطلاحات را در مدت کوتاهی و بدون فراموشی یاد بگیرید.

۳. شرکت در دوره‌های آموزشی تخصصی

اگر به دنبال یادگیری حرفه‌ای اصطلاحات هستید، دوره جامع 2025 اصطلاح انگلیسی را پیشنهاد می‌کنیم. این دوره شامل آموزش اصطلاحات به همراه مثال‌های کاربردی و تمرین‌های متنوع است.

۴. هدف‌گذاری برای یادگیری

هدف‌گذاری در یادگیری زبان انگلیسی بسیار مهم است. روش‌های مختلفی برای تعیین هدف وجود دارد:

  • روش SMART: هدف شما باید مشخص (Specific)، قابل اندازه‌گیری (Measurable)، دست‌یافتنی (Achievable)، مرتبط (Relevant) و دارای محدودیت زمانی (Time-bound) باشد.

  • روش ۱ اصطلاح در روز: هر روز یک اصطلاح جدید یاد بگیرید و در جمله‌ای از آن استفاده کنید.

نتیجه‌گیری

یادگیری اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی یکی از مؤثرترین راه‌ها برای بهبود مهارت‌های زبانی شماست. این اصطلاحات به شما کمک می‌کنند تا مکالمات روان‌تر و طبیعی‌تری داشته باشید، در آزمون‌های بین‌المللی موفق شوید و درک بهتری از محتوای انگلیسی‌زبان داشته باشید.

اگر به دنبال یادگیری سریع و مؤثر اصطلاحات هستید، دوره جامع 2025 اصطلاح انگلیسی را تهیه کنید و با استفاده از اپلیکیشن اختصاصی ما، یادگیری را به شیوه‌ای هوشمند و کاربردی تجربه کنید.

برای اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام در دوره، روی اینجا کلیک کنید!

آنچه در این مقاله خواهید خواند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *